news اخبار فوری
clock

سلطهٔ رسانه‌ای شورای نظار و وارونگی روایت‌ها در چهار دههٔ اخیر

سلطهٔ رسانه‌ای شورای نظار و وارونگی روایت‌ها در چهار دههٔ اخیر

سلطهٔ رسانه‌ای شورای نظار و وارونگی روایت‌ها در چهار دههٔ اخیر

نویسنده: آصف مبلغ، استاد دانشگاه و آگاه روابط بین الملل


بریانیوز:(۲۷ عقرب/لړم) شورای موسوم به «نظار» در سال ۱۹۸۳، پس از توافق احمدشاه مسعود با فرماندهان شوروی مبنی بر پرهیز از هدف قراردادن کاروان‌های اکمالاتی در سالنگ و جلوگیری از درگیری مستقیم، به‌صورت رسمی شکل گرفت. هدف اصلی این شورا ایجاد و تثبیت چتر هژمونیک مسعود و هم‌پیمانانش در شمال افغانستان و سپس گسترش تدریجی آن به بخش‌هایی از جنوب و مشرقی بود.

از همان آغاز، یک تیم منسجم رسانه‌ای برای توجیه تصمیمات سیاسی و نظامی مسعود ساخته شد. او با ایجاد شبکه‌ای چندلایه از روابط با فرانسه، آمریکا، برخی کشورهای اروپایی و با استفاده از لابی‌های مختلف ـ به‌ویژه حلقه‌های فراماسونی و بخش‌هایی از دستگاه رسانه‌ای غرب ـ توانست کانال‌های مستقلی برای دریافت کمک‌های مالی، تسلیحاتی و سیاسی ایجاد کند.


هرچند گلبدین حکمتیار، رهبرحزب اسلامی افغانستان در دوران جهاد علیه قوای شوروی و رژیم های تحت وابسته به آن از حمایت کشورهای همسایه و جهان برخوردار بود و سهم اصلی کمک‌های توزیع‌شده این کشور را بدست می آورد، اما مسعود هم‌زمان از حمایت مستقیم فرانسه، هند، بریتانیا، آلمان و عربستان سود می‌برد؛ مجموعه‌ای که موازنهٔ جنگ و سیاست را به‌طور آشکاری به نفع او تغییر داد.


در میان چهره‌های غربی، نقش برنار-آنری لوی (Bernard-Henri Lévy) در خلق و تثبیت چهرهٔ رسانه‌ای مسعود برجسته بود؛ چهره‌ای جنجالی که رد پای او در بسیاری از پروژه‌های ژئوپولیتیک و مداخلات منطقه‌ای از کردستان عراق تا بالکان دیده می‌شود. شبکه‌ای از رسانه‌های غربی – عمدتاً وابسته به جریان‌های یهودی-فرانسوی – همراه با تیم داخلی شورای نظار، روایتی قهرمان‌ساز از مسعود بنا کردند؛ روایتی که در دههٔ ۱۹۹۰ نیز برای توجیه تصمیمات نظامی و سیاسی او به‌کار گرفته شد.

درتصویرذیل برنارد هنری لوی با افراد مسلح درلیبیا دیده میشود.


در سطح منطقه‌ای، شماری از روشنفکران و ملی‌گرایان ایرانی، از جمله محمدحسین جعفریان و چنگیز پهلوان، به‌دلایل تباری، فرهنگی و سیاسی، به برجسته‌سازی مسعود کمک کردند و مشروعیت بیشتری به مواضع او بخشیدند. این تبلیغات حتی بر بخش‌هایی از دستگاه سیاست‌گذاری ایران نیز اثر گذاشت و سبب بازنگری تهران در حمایت از احزابی چون حزب وحدت شد.

درتصویرذیل برنارد هنری لوی با افراد مسلح درکردستان عراق دیده میشود.


کاهش محسوس حمایت نظامی ایران از حزب وحدت یکی از عواملی بود که به تضعیف دفاعی غرب کابل انجامید و سرانجام رهبری حزب را واداشت تا در واپسین روزها برای بقا به مذاکره با شاخه‌های نسبتاً معتدل‌تر طالبان – همچون گروه ملا برجان که بعدتر خود هدف تصفیه قرار گرفت – روی بیاورد.


درتصویرفوق برنارد هنری لوی با یکی از مقامات بلند پایۀ رژیم اسرائیل دیده میشود.

با شکل‌گیری نظام جدید پس از ۲۰۰۱میلادی و ظهور ده‌ها تلویزیون، رادیو و روزنامه، هژمونی رسانه‌ای شورای نظار همچنان پایدار ماند. طیفی از رسانه‌های نوپا توسط چهره‌ها و شبکه‌های نزدیک به این شورا مدیریت می‌شد؛ امری که نه‌تنها عرصه را بر دولت‌های کرزی و سپس اشرف‌غنی تنگ کرد، بلکه سبب شد مسئولیت بخش مهمی از ناکامی‌ها و بی‌ثباتی‌ها  تنها به دوش ایلیت پشتون بیفتد  و شورای نظاری ها همیشه طلب کار باقی مانده از پذیرش هر نوع مسئولیتی طفره روند.

آنها با یک هژمونی رسانه ای علت ناکامی ها را تباری جلوه داده، این طور وانمود کردند که هژمونی پشتون مانع هر خیری در کشور است. در حالی که زدوبندهای استخباراتی و فساد گسترده در بین سران شورای نظار عامل بسیاری از گسست ها بود.

این هژمونی رسانه‌ای نقش مهمی در وارونگی روایت‌ها از دههٔ نود داشت؛ به‌ویژه در بازنمایی جنگ‌های کابل و ویرانی‌های گستردهٔ آن دوره. همکاری فعال شورای نظار – به‌ویژه محمدقسیم فهیم – با ایالات متحده در سال ۲۰۰۱، موقعیت این جریان را در نشست بن تقویت کرد و به آنان قدرت چانه‌زنی بی‌سابقه بخشید. نتیجه آن بود که در نظام پسابن، بیش از شصت درصد ساختار سیاسی–نظامی کشور عملاً زیر نفوذ شورای نظار قرار گرفت.


ترکیب این نفوذ با قدرت رسانه‌ای داخلی و خارجی، زمینه‌ساز تثبیت یک روایت دوگانه شد: آقای حکمتیار در مقام «قصاب کابل» معرفی گردید و مسعود به‌عنوان «قهرمان ملی» تثبیت شد.

این روند پس از سقوط جمهوریت نیز ادامه یافته است. رسانه‌هایی چون افغانستان اینترنشنال، آمو، موج و ده‌ها کانال یوتیوبی عمدتاً توسط چهره‌ها و گروه‌های همسو با شورای نظار اداره می‌شوند و عملاً در بازتولید همان روایت تاریخی–سیاسی چهار دههٔ اخیر نقش ایفا می‌کنند.

در این میان، با وجود حضور چشمگیر هزاره‌ها در عرصهٔ فرهنگی و رسانه‌ای، آنان در تولید روایت تاریخی مستقل، مستند و تأثیرگذار موفقیت چندانی نداشته‌اند. فعالیت‌ها بیشتر واکنشی، مقطعی و درون‌گرا بوده‌اند و کمتر به سوی خلق یک گفتمان منسجم و پژوهش‌محور حرکت کرده‌اند؛ گفتمانی که توانایی رقابت با روایت مسلط و یک‌سویهٔ چهار دههٔ گذشته را داشته باشد.

پاسخ دهید

لغو پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

ما را دنبال کنید

به قهرمان رای دهید

برترین دسته ها

نظر اخیر

  • user توسط Anonymous

    بیشک

    quoto
  • user توسط Anonymous

    تاريخ هر څه ثبتوي، منفور او تورې څېرې د خپل مردار هوس او چوکۍ لپاره د امام ابوحنيفه په څېر شخصيت ژوند ته ګواښ پېښوي، زنداني کوي او د هيڅ عواقبو کيسه کې یې نه دي، لکه الله تعالی چې د دوي له کړنو غافل وي. همېشه د اسلام تر نامه لاندې ظلمونه، بې عدالتۍ، د اقتدار مردار او نا مقدس هوس داسلام د بدنامېدو، د مسلمانانو د ناکامۍ سبب شوی، خو مطمئن يو، چې عالیقدر مشر به له دې امتحان بريالی وځي، مخ توري او منفورې څېرې به الله تعالی رسوا او ذليلې کوي. په دې وياړو چې د امريکا، ذليلزاد او د هغوي د لاسپوڅو حکومتونو تور لست کې همیشه مجاهدين او نېک خلک په نښه کېږي، ان الملوک اذا دخلوا قرية افسدوها وجعلو اعزة اهلها اذلة وکذلک يفعلون

    quoto
  • user توسط Anonymous

    ډېر منفور بدرنګ وحشي انسان دی، د څو ډالرو په مقابل کې د امريکايانو تر څنګ په خپله خاوره، مور او کورنۍ غړو يرغلونه ګوري او مياشتينی معاش ته منتظر وي، دومره بد تاريخ یې پرېښود چې خپلوان به یې په خپلوۍ شرمېژي

    quoto