خانههای مردم کابل را به زور و بدون رضایت شان ویران نکنید!
نویسنده: محترم حکمتیار
ترجمه: مسجدی
در شهر کابل تلاشها برای توسعه جادهها و ساخت سرکهای جدید بهصورت بى رويه، نادرست و شتابزده جریان دارد؛ اگر برنامههای اعلامشده را با دقت مرور کنید، خواهید دید که در بسیاری از نواحی صدها خانه یا بهطور کامل یا نسبی ویران خواهند شد؛ در اینجا نقشه سرکهای جدید ناحیه پنجم شهر کابل را میبینید که روی آن نوشته شده: «تخریب صدها خانه در ناحیه پنجم شهر کابل»؛ نمیدانیم این طرحها توسط کدام مهندسین و کارشناسان شهرسازی تهیه شدهاند؟ بلی؛ تراکم و ازدحام جمعیت در شهر کابل بهگونه بیسابقه افزایش یافته است؛ جادهها، کوچهها و راههای خُرد و بزرگ برای جمعیت کنونی و وسایل نقلیهشان قطعاً کافی نیستند، طی چهار-پنج دهه گذشته به سبب جنگها و ناامنیها، بسیاری از افغانها از اطراف به شهرهای بزرگ؛ مخصوصاً به کابل، پایتخت کشور پناه برده اند؛ دراینجا بعضیها در دامنه کوه، بعضی در زمینهای خالی، بعضی در پارکها و ملکیتهای عمومی خانه ساختهاند؛ نه زمینها بر اساس طرح دقیق شهری تقسیم شده اند و نه سرکها و کوچهها بر اساس نقشه و پلان درست ساخته شده اند. در دوران جنگ ها؛ زورگویان حامى حكومت مجبور شدهاند مناطق خود را ترک کنند؛ با قوم، قبیله و جنگجویان خود به کابل و سایر شهرهای نزدیک و نسبتاً امن پناه برند؛ هر جایی را که توانسته اند تصرف کنند در همانجا خانه ساخته و ساکن شده اند؛ همچنان کسانی که اختیار و صلاحیت تقسیم زمین ها بهدست شان افتاده است؛ نه تنها اینکه بخش هاى مهم شهر چون وزیر اکبر خان، شیرپور و شهرنو را به اقوام، خويشاوندان، آشناها و طرفداران خود رایگان توزیع کرده اند، بلکه از تقسیم پارك ها و زمين هاى مربوط به وزارت ها و ادارات دولتى نیز دریغ نه ورزيده اند!!
چند دهه قبل طرحی برای توسعه و ساخت سرکهای شهر کابل، ترتیب شده بود که به علت وقوع و دوام جنگها اجرائی نشد؛ امروز شاروالی کابل میخواهد همان طرح را تطبیق کند؛ و از اين طريق مشکلی را که ناشی از سهبرابر شدن جمعیت و چهار تا پنجبرابر شدن تعداد وسایط نقلیه است، حل نماید؛ طبعاً برخی ها این اقدام را مىپسندند؛ بهویژه کسانی که از ازدحام بیسابقه و انسدادهای مکرر در جاده هاى تنگ رنج میبرند؛ اما از درد دل کسانی بیخبر اند که خانههایشان در حالی ویران میشود که هیچ سرپناه و مسكن دیگری ندارند و حتی قادر به پرداخت کرایه هم نیستند، زیرا کرایهها بهگونه بیسابقه افزایش یافته است!!

در این رابطه عرائض و پیشنهاداتی دارم:
۱: مشکل تراکم و ازدحام گسترده در کابل نه با توسعه جادهها و ساخت سرکهای جدید حل میشود و نه با اعمار بلند منزل ها و ساختمان های چندین طبقهای؛ این دو طرح مشکل را مزید تشدید میکنند؛ ساحه شهر کابل تنگ است و ظرفیت آن محدود؛ حتی سالها قبل برای ساکنان موجود کافی نبود؛ اکنون که قطعاً کافی نیست؛ بلند منزل ها باعث افزایش و تراکم بیشتر نفوس میشوند؛ آبهای زیرزمینی اش در حال تمام شدن است؛ هوایش در بسیاری از ماههای سال آنقدر آلوده است که پس از لاهور، بهعنوان دومین شهر بسیار آلوده در جهان محسوب میشود؛اما در فصل زمستان به حدی خطرناک و مملو از دود و غبار که در سراسر جهان نظیر آن را نمیتوان يافت؛ دریای کابل در بیشتر اوقات سال به منجلاب و مرداب گندگی و آلودگی مبدل میشود و امکان ساخت و ساز شبكه هاى انتقال فاضلاب و آبهای مستعمل و گنده آن ضعیف و دشوار؛ در این شهر باید پنجاه سال پیش روند اعمار خانههای جدید متوقف میشد؛ وزارتها، تأسیسات نظامی و قطعات عسكرى، میدانهوایی، سفارتها، هوتلهای بزرگ، سالونهای عروسی، دفاتر دولتی و ملکی و امثال آن... باید به مناطق هموار در اطراف کابل منتقل میشدند؛ کابل جدید باید ساخته میشد؛ در شهر قدیم نباید اجازه اعمار تعمير ها و خانه هاى جدید داده میشد. آن زمان نتایج بررسیها حاکی از این بود که کابل جدید باید به سمت شمال شرق كابل از منطقه ده سبز تا ساحات بگرام منتقل شود؛ میدانهوایی به دشت سقاوه یا حتی به دشت لوگر منتقل گردد. مشکلات کابل تنها جادهها و سرکهای غیر معیاری و ازدحام شهروندان و سكان و افزايش وسایط نقلیه نیست؛ بلکه مشکل بزرگتر آن نقشههای غیرمعاری خانهها است؛ اتاقهای بسیاری از خانهها طوری ساخته شدهاند که در هیچ فصل سال نور خورشید ندارند؛ از ناحيه صحى این خانهها قطعاً برای سکونت مناسب نیستند و عامل بسیاری از بيمارى ها بهشمار میروند. بسیاری از خانهها از یکسو صحن و فضای سبز ندارند و از سوی دیگر چنان طراحی شدهاند که خانههای دیگر بر آنها حاکم و مشرف بوده و همه چیز آنها قابل دید است؛ نه اتاقهاى آن امن است و نه صحن؛ به ندرت خانهای یافت میشود که سایر خانهها بر آن مشرف نباشند، در حالی که از منظر شرعی هیچکس حق ندارد خانه خود را چنان بسازد که اتاقها و صحن خانه دیگری برایش قابل دید باشد؛ طرف متضرر حق دارد به محکمه شکایت کند و قاضی مکلف است به مدعیعلیه دستور دهد كه مشکل را حل کند، حتی اگر این کار به تخریب بخشی از خانه او منتج شود که خانه شاکی از آن قابل دید است.
۲: از نظر اسلام، مصادره یا تخریب خانه کسی بیموجب و بدون رضایت مالک آن حرام و ممنوع است؛ شاروال عادی که قطعاً،حتی رئیسجمهور و امیر نیز این حق را ندارند؛ عمر رضیالله عنه میخواست مسجد الحرام را گسترش دهد؛ ملکیت مجاور متعلق به عبدالله بن عباس رضیالله عنهما بود؛ از او خواست که زمینش را به او بفروشد؛ اما او توافق نمیکرد، عمر برایش گفت پس باید قاضی بین ما حکم کند؛ قاضی به نفع ابن عباس حکم داد و گفت: بدون موافقت او این کار جائز نیست؛ عمر رضی الله عنه از خواستهاش عقبنشینی کرد؛ نگفت که من امیرم و حق فرمان نهایی و فوقالعاده را دارم؛ بعدها ابن عباس رضی الله عنهما آن زمین را از روی اختیار وقف کرد.
۳: اکنون باید روند گسترش جادهها و ساخت راههای جدید فوراً و بهطور کامل متوقف شود؛ حداقل تا پایان زمستان و تا زمانی که دولت بتواند برای خانوادههایی که در صورت اجرای این طرح خانههایشان ویران میشود، مسکن مناسب و معادلش تأمین کند.
۴: بدون رضایت و موافقه ساکنان و بدون پرداخت معاوضه، نباید خانه هیچکسی مصادره یا تخریب شود؛ تنها پرداخت معاوضه نیز کافی نیست؛ ابتدا باید محل مناسب برای اسکان مجدد وجود داشته باشد، سپس منتقل و جابجا شوند؛ بعد درباره خانه قبلی تصمیم مناسب گرفته شود؛ بهجای تخریب باید راه بازسازی را در پیش گیریم؛ برای ساخت سرکهای جدید خانههای سابقه را تخریب نکنید؛ بلکه خانههای جدید را در محلات نو بسازید. تخریب خانههای مردم با زور اسلحه و بولدوزر و با فرمانهای فوقالعاده کار کمونیستها و مستبدان است؛ نه کار یک حکومت اسلامی و مردمی؛ در اسلام حتی تخریب لانه یک پرنده نیز بیدلیل ممنوع است؛ پس تخریب خانههای هزاران مسلمان، آن هم در سرمای سخت زمستان یا گرمای تابستان چه حکمی دارد؟ شاید بعضیها استدلال کنند که به این خانوادهها معاوضه پرداخته میشود؛ اما به این نمینگرند که این معاوضه از کدام مدرک و آدرسی پرداخته میشود؟ آیا دولت ظرفیت پرداخت غرامت عادلانه برای این همه خانه را دارد؟ من اعلانی را در مورد یکى از سرک ها در یکی از نواحی دیدم که طولاش ۱.۴ کیلومتر (یعنی ۱۴۰۰متر) و عرض آن ۲۰ متر مدنظر گرفته شده؛ طبق پلان شاروالی تنها بهخاطر همین سرک کوتاه، صدها خانه ویران خواهد شد؛ با خواندن این اعلان حیران شدم که تنها در همین یکناحیه با ساخت تمام سرک های جدید چه تعداد خانه تخریب خواهد شد و برای ۲۲ ناحیه شهرکابل چهاتفاقی خواهد افتاد؟ دولت پول معاوضه این همه خانه را از کدام خزانه پرداخت خواهد کرد؟ مدارک داخلی که قطعاً برای این کار کافی نیست؛ دولت با چنان بحران اقتصادی مواجه است که حقوق کارمندان خود را نیز به دشواری تأمین میکند؛ آن هم از راه اخذ مالیات بیدریغ و گزاف از کراچیهای دستی، رکشا، تکسیها، غرفههای چوبی، معاینهخانه های داکتران و لوحهها … که نه دلیل شرعی دارد و نه توجیه عقلی. در حالیکه در اسلام تنها زکات؛ مالیاتی است که حکومت از عوائد ثروتمندان و اغنیا در یک سال تنها یکبار میگیرد و مستحق نخستين آن و قبل از هر کسى دیگر؛ فقرا و مساکین اند؛ حتی نسبت به مأمورین دولتی و نیروها و افسران نظامی و امنیتی؛ زکات و عشر ابتدا بر فقیران همان منطقهای که از آن جمعآوری شده تعلق دارد و پس از رفع مشکلات مالی آنها، به مرکز و محل ديگر منتقل میگردد.
نرخ زمین و بهاء خانه تخريب شده را دولت تعیین می کند؛ بهاء غير واقعى؛ خیلی کمتر از نرخ بازار؛ که قطعاً نمیتوانند با آن خانه شبيه به خانه قبلى اش را بخرند؛ مبلغ نیز قبل از تخريب خانه و متصل آن پرداخته نمىشود؛ و مشكلات ديگر ادارى؛ در حقیقت تخریب خانه؛ مردم را براى هميش و يا مدت طولانى بی خانه می سازد.
۵: اگر امروز وضعیت کابل و سایر شهرهای بزرگ چنان است که مساحت آن ها برای ساکنان فعلی کفایت نمیکند، و جادهها و سرکها برای تردد موترها تنگ شده؛ اگر همه؛ نزدیک به ده میلیون مهاجر نیز همانند چند ماه گذشته به گونه گسترده اخراج و برگشتانده شوند؛ در قراء و قصبات خانههای قبلیشان تخریب شده؛ جمعیت قریهها نیز نسبت به سالهای گذشته چنان افزایش یافته که خانوادههای عودتکننده را نه تحمل میتواند و نه براى آن ها جاى فارغ در خود دارد؛ آنها ناچارند در شهرهای بزرگ ساکن شوند؛ دولت جز گسترش افقی حومه شهرها هیچ راه عملی و معقول دیگری ندارد؛ نه توسعه عمودی و ساخت ساختمانهای چندینطبقهای (بلندمنزل)؛ ثروتمندانی که قصد سرمایهگذاری در بخش تعمیرات را دارند باید به این وادار و آماده ساخته شوند که در حومه شهرهای بزرگ و در مناطقی که دولت برای این منظور مشخص میکند؛ سرمایهگذاری نمایند؛ دولت باید در آنجا هم جادهها و راههای وسیع فراهم کند و هم آب، برق، شفاخانه،مکاتب، مدارس، مساجد، پارکها، هوتلها، بازارها، شبکه خروج و انتقال آبهای مستعمل و فاضلاب و سایر تأسیسات لازم را؛ باید در تمام شهرهای قدیمی و بزرگ روند ساخت خانههای جدید و ساختمانهای بلند متوقف گردد؛ اگر در آنجا به نیازمندیهای ضروری ساکنان قبلی پاسخ گفته شود کار بزرگی انجام شده است؛ اما به هیچ وجه و از هیچ جهتی ظرفیت لازم برای ساکنان بيشتر را ندارد. در ارتباط به ساخت شهر جدید باید با دقت توجه صورت گیرد که این پروژه به یک فعالیت تجاری تبدیل نشود و به دست حلقات مافیایی نیفتد؛ زمین باید بهصورت عادلانه و رایگان به مستحقین آن داده شود؛ نه اینکه دولت آن را به قیمتهای بالا بفروشد یا مقامات دولتی با استفاده از نفوذشان آن را قبضه کنند؛ هماکنون خبرهایی بهگوش میرسد که هر نمره زمین در ساحه ساخت شهر جدید بیش از پنجاه هزار دالر فروخته میشود و زورگویان آن را میخرند؛ نباید مثل دوران جمهوریت امریکایی باشد که زمینهای شیرپور با فرمانهای فوقالعاده تقسیم شد؛ یا مثل نظام شاهی که در کابل و سایر مناطق مهم زمینها و کاریزهای وسیع به سرداران محمدزایی داده شد؛ جایی که نه شوری باشد، نه قانون و نه نهادهای ناظر بر اعمال و تصرفات حکومت؛ دایم اینگونه خواهد بود.
۶- همه مردم؛ نه فقط کسانی که خانههایشان در معرض ویرانی است، باید بهگونه مشترک با مسئولین ببینند و از آنها بخواهند طرحی را اجرا نکنند که منتج به ويرا شدن خانههای بسیاری از افغانهای نیازمند و ناتوان میشود؛ در اسلام همانطوريکه که ظلم کردن حرام است، تسلیم شدن به ظلم و سکوت در برابر آن نیز حرام است.
۷: اگر اين طرح خارجى است و مصارف توسعه سرکهای شهر قدیم از سوى آدرس خارجی پرداخته میشود؛ باید محتاط بود و دانست که عزائم بدی در عقب آن است؛ نه کمک بیغرض و اراده خیر؛ ممکن است بخواهند بین دولت و مردم فاصله و نفرت ایجاد کنند؛ مردم را از اسلام و نظام به نام اسلام متنفر سازند؛ اگر چنین نیست چرا در ساخت شهر جدید یا در ساخت سرپناه برای میلیونها مهاجر برگشته کمک نمیکنند؟ و اگر این پروژه توسط یک مهندس یا طراح بیتجربه و فاقد اهلیتلازم ارائه شده؛ بايد بدانید که در وراء آن غرض کسب شهرت كاذب و ستايش ناحق پنهان است؛ قطعاً در عقب این پروژه نشانهای از درایت، تدبر و نیت خیر دیده نمیشود؛ كار ها را به كسانى بسپاريد كه هم اهليت و تجربه لازم را دارند و هم ترحم بر مردم و ترس از الله متعال و حسيب را در دل و دماغ؛بايد اين دعاء را تكرار كنيم: اللهم لا تسلط علينا بذنوبنا من لايخافك ولا يرحمنا: بار الها! بنا بر گناهان ما؛ كسانى را بر ما مسلط مكن كه بيمى از تو ندارند و دلسوزى و ترحمى بر ما.
۸: بسیاری از شهرهای جهان با وضعیتی مواجه شده اند که کابل امروز با آن روبهرو است؛ در همه آنها مشکل به گونهای حل شده که شهر قدیم دستنخورده، بهحال خود رها شده و در کنار آن شهر جدید ساخته شده است؛ در همسایهگی ما تهران جدید و تهران کهنه، اسلامآباد جدید و راولپندی کهنه نمونه های خوب آن اند.
۹- مصارفى را که صرف توسعه جادههاى كهنه و ساخت راههای جدید در کابل قدیم مىکنیم؛ چرا آنرا صرف ساخت کابل جدید، زیبا، وسیع و در مطابقت با مقتضيات زمان نمیکنیم؟ پیر با لباس جوانی؛ جوان نمیشود؛ بلکه با آن بد رنگ، زشت و بد سلیقه جلوه میكند؛ به این هم باید توجه داشتهباشیم که با توسل به زور تصرف و تخریب خانه دیگران حرام است و پیامدهای بسیار بدی در پی دارد.
۱۰: افغانهای سربلند، معزز و دلیر هرگز نباید چنین باشند که در امور مهم ملی و در فیصلههای مربوط به آنان، پلانگذاری ها و اتخاذ تصمیمات نادیده گرفته شوند، به حقوق مسلم شان احترام نشود، به رأی شان ارزش و اهمیت داده نشود, و فیصله های بدون مشوره برآنان تحمیل گردد. الله متعال دستور میدهد که تمام کارهای مسلمانان باید به مشوره باشد:
وَٱلَّذِينَ ٱسۡتَجَابُواْ لِرَبِّهِمۡ وَأَقَامُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَأَمۡرُهُمۡ شُورَىٰ بَيۡنَهُمۡ وَمِمَّا رَزَقۡنَٰهُمۡ يُنفِقُونَ٣٨ الشورى
و آنان كه به پروردگار شان لبیک گفته و نماز را برپا داشته اند و هر كار شان به مشوره ميان هم است و از آنچه روزیشان کردهایم انفاق میکنند.
در اين آيه و چند آيه قبل و بعد از آن، مواصفات كسانى بيان شده كه مستحق نعمات جاويد و دائمى پروردگار خويش اند؛ مواصفات اين ها اند:
۱- ایمان آورده اند، ۲- بر پرورگار خود توکل مىکنند،۳- از گناهان کبیره و اعمال زشت اجتناب مىورزند؛ ۴- هنگامی که خشمگین شــوند؛ گذشت مىکننــد؛ ۵- به اوامر پروردگار شان لبيك مىگويند؛ ۶ - نمـــاز را برپا مىدارند، ۷- همه امور شان به مشوره ميان هم اند، ۸- از آنچه الله متعال به ايشان عنايت كرده؛ انفاق مىکنند،۹: و زمانى كه بر ايشان تعدی و تجاوز شود انتقام میگیرند؛ اما در گرفتن انتقام مراقب اند که مجازات بايد به اندازه و مشابه تعدى و جرم باشد؛ به همان اندازهای كه عليه ايشان اعمال شده است.
چنانچه مشاهده میكنید؛ در اینجا در میان صفتهای مؤمنان، بعد از نماز و پیش از انفاق به مشوره کردن اشاره شده و گفته شده که کارهاى شان به مشوره است؛ این نشان دهندهی جایگاه و اهمیت مشوره در دین الهی است؛ پس از نماز و پیش از زکات، مهمترین فریضه مشوره کردن و انجام امور در مطابقت به اصل و دستور مشوره است؛ همچنان قبل از نماز و مشوره این صفت آمده: به اوامر پروردگار خويش لبیک مىگويند؛ این نشان میدهد که مشوره مربوط به اموری است که تصمیمگیری آنها به مؤمنان واگذار شده و رهنمود واضح و صريح الهى در باره آن صادر نشده.
حکمتیار
۲۶ میزان ۱۴۰۱ ه ش

در ایننقشه ها؛ سرکهای جدید دو ناحیه را میبینید که نشان میدهد شمار این جادهها به چه اندازه زیاد است و چه تعداد خانهها در پیِ آن، به گونهٔ کامل یا نسبی تخریب خواهند شد: