ترامپ و تهدید به تصاحب بگرام، موضع مبهم طالبان
و رفتار ناپسند با حزب اسلامی افغانستان!!!
نویسنده: مولوی عبدالله سلیم -قسمت: سوم
ترجمه: مسجدی
حکمتیار صاحب احساس کرد که به معاینات طبی نیاز دارد؛ به یکی از شفاخانههای خصوصی نزدیک خانهاش رفت، پس از آزمایشها معلوم شد که دو وال قلب او تنگ شدهاست، متخصص قلب کسی بود که در خانوادهای مجاهد و متدین پرورش یافته بود، مشوره او و دو- سه داکتر دیگر این بود که ایشان در همینجا تداوی شوند؛ الحمد لله، همان شب عملیات موفقانه انجام شد.
او دربارهٔ وضعیت صحی خود میگفت: «الحمد لله در چهل سال گذشته این نخستین بار است که در شفاخانه بستری میشوم؛ آن هم در داخل کشور و تنها برای دوازده ساعت، با پای خود به شفاخانه رفتم و با پای خود به خانه بازگشتم.
چند ماه پیش، هیئتی به ریاست نمایندهٔ ویژهٔ انور ابراهیم، صدراعظم مالیزیا، به کابل آمده بود. حکمتیار صاحب با هر دوی آنان آشنایی دیرینه و صمیمانه دارد؛ آشناییای که از دوران جهاد علیه اشغال شوروی آغاز شده است، این هیئت پیامی خاص از سوی رهبر خویش برای او به همراه داشت؛ اما مسئولین امارتی برای آنان اجازهٔ ملاقات را نمیدادند، سرانجام بهدلیل پیامدهای ناگوارِ ممانعت، ناچار شدند اجازهٔ دیدار را بدهند.
مشوره برخی از برادران این بود که برای انجام معاینات مطمئن به مالیزیا برود، به نهادهای ذیربط امارت اسلامی مکتوب ارسال گردید، اما آنان با بهانههای دروغین و واهی، موضوع را پیوسته به تأخیر انداختند. در نهایت، پس از چهل روز تأخیر، پاسخشان این بود: درمان را همینجا انجام دهید، هزینهاش را ما پرداخت میکنیم!! برایشان گفت: شما را چه شده که هم از حضور ما در کابل هراس دارید و هم از رفتن ما برای معالجه؛ آیا حضور چهارساله ما زیر حاکمیت شما برایتان کافی نبود که از دادن چنین پاسخی شرم کنید؟ آقایان! بیتالمال از حقِ مسلم آنانی است که حتی برای درمان دندانهای شان به هند، ایران، قطر، امارات و اروپا میروند، این مصارف را برای آنان بپردازید.
متأسفانه حلقه مشبوه و متعصبی در صف طالبان، همواره کوشیده که از آدرس امارت با همهٔ مجاهدین، بهویژه با حزب اسلامی راه دشمنی را در پیش گیرد؛ نه حضور فکری و سیاسی حزب را در کابل تحمل میکنند، و نه فعالیتهای آموزشی، اجتماعی و خیریهٔ آن را، چنین میپندارند که حزب اسلامی بزرگترین مانع در برابر تمایلات و خواستههای بیقید و بندشان است؛ حزب را تهدیدی بزرگ در برابر تصرفات ناجایز و نادرست خود می دانند؛هم از تلویزیون و مسجد او بیم دارند، هم از تجمع چند متعهد انگشتشمارِ آن در یک خانه و هم از سفرِ از سفر شان به بیرون از کشور؛ در برابر خانهها و دفاتر حزب پُستههای نظارتی و جاسوسی مستقر کردهاند، از مراجعین بازجویی و تجسس میکنند؛ چنان رفتارهایی که نه سیکولارها مرتکب شدهاند و نه کمونیستها؛ نمیدانیم این شیوه را در کدام کتاب مذهبی خواندهاند و از کی آموختهاند؟ در اسلام، شرافت و انسانیت اصل است، به ارج گذاشتن به مکارم اخلاقی و ارزشها دستور میدهد، تجسس در امور مردم و داخل شدن به خانهٔ کسی بدون اجازهٔ او را حرام میاند، حتی نگاه کردن از دیوار یا روزنه به خانهٔ دیگری، گوش دادن به سخنان خصوصی، مراقبت از تلفون مردم، خواندن نامههایشان، آگاهی از اسرارشان و افشای آنرا نیز حرام میداند، حکومت و امیر شرعاً حق ندارند از اموال، دارایی، زمین و باغ مردم بجز از زکات چیزی بگیرند، گرفتن یک وجب زمینِ کسی به زور، بدون رضایت مالک و معاوضه، حتی به هدف خیر و بزرگی چون گسترش مسجدالحرام ، از منظر شریعت اسلامی حرام و ناجایز است، هرچند که این ملکیت عامه باشد و اجازه حاکمان تصرف شده باشد؛ امیر هم نمیتواند این زمین، خانه یا باغ را بدون پرداخت عوض و حکم قاضی عادل مصادره کند؛ شما چرا همهٔ این تصرفاتِ حرام و ناروا را جایز میدانید؛ چرا خود را محق میشمارید بر کسانی که تنها حق خویش را می طلبند حملهور شوید و آتش بگشایید؛جواز تیراندازی بر تظاهرات مسالمتآمیز را چه کسی به شما داده است؟ رسول خدا صلی الله علیه و سلم فرمودند: از ما نیست (مسلمان نیست) آنکه بر ما شمشیر را از غلاف بیرون کند.
عَنْ أَبِي مُوسَى قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «لَيْسَ مِنَّا مَنْ حَمَلَ عَلَيْنَا السِّلَاحَ» (مسند ابی یعلی الموصلی)
خداوند حتی سخنتند و صدای بلند مظلوم را میپسندد؛ پس چرا سخن حقِ مظلوم را با زبان تفنگ پاسخ میدهید؟ چرا به این فرمان روشن قرآن بیاعتنایید که می فرماید:
لَّا يُحِبُّ ٱللَّهُ ٱلۡجَهۡرَ بِٱلسُّوٓءِ مِنَ ٱلۡقَوۡلِ إِلَّا مَن ظُلِمَۚ وَكَانَ ٱللَّهُ سَمِيعًا عَلِيمًا (آیهٔ ۱۴۸)
خداوند دوست ندارد كه كسى با صداى بلند بدگويى كند، مگر آنكه به او ظلم شده باشد و خدا شنوا و آگاه است.
لفظ این آیه نشان میدهد که خداوند نه تنها فریاد مظلوم را میشنود و به او اجازهٔ اظهار مظلومیت و اعتراض در برابر ظالم را میدهد، بلکه سخن او را دوست میدارد؛ حتی سخنی که در حالت عادی ناپسند شمرده میشود، اما در حالت مظلومیتِ یک مظلوم مورد پسند خداوند است، فریادِ یک مجاهد در برابر ظلم و ستم، «جهاد اکبر» است؛ و اما سخن تندِ مظلوم نیز، آنگاه که برای بازپسگیری حق خویش و نکوهش ستمگر بر زبان آید، پسندیده و مقبول درگاه خداست.
اگر امریکا بار دیگر مرتکب اشتباه شود و بر افغانستان حمله کند، بیتردید مجاهدان مخلص و وفادار به اسلام همچون گذشته در برابرش میایستند؛ اما این بار کسانی که زیر پرچم طالبان به مقابله برمیخیزند اندک خواهند بود؛ از این پس طالبان از حمایت و همراهی تمامی مجاهدان، بهویژه مجاهدان حزب اسلامی، محروم خواهند ماند.
ادامه دارد ...