اسخى به خليلزاد مأمور متقاعـد سى آى اى!
قسمت پنجم
بریانیوز:(سهشنبه۸ میزان) ۹- ترور ها در پاكستان نيز يكى ديگر از افتراءاتى بود كه به آن پرداختى؛ اما بدون هيچ سند و ثبوتى؛ اگر توانستى در سالهاى متمادى حضور مهاجرين در پاكستان؛ از زمان سردار داؤد؛ تا خروج نيروهاى شوروى از افغانستان، نام ده نفرى را بگيرى كه اتهام ترور شان به مجاهدين و مخصوصاً متعهدين حزب اسلامى راجع شده؛ حاضرم برايت جائزه بدهم؛ در حالى كه تعداد مهاجرين بيش از 3.5 مليون، و چند سال نه بلكه چند دهه را در پاكستان سپرى كردند؛ كسانى هم به پاكستان مهاجر شدند كه افسر، سرباز، مليشه، مأمور و كارمند دولت؛ حتى كمونست بودند؛ نه كسى از آنان انتقام كشيد و نه به ترور مخفيانه شان مبادرت ورزيد؛ در حالى كه تمامى اين مهاجرين از ظلم و ستم همين دولت كه وابسته به شوروى بود و عليه ملت مىجنگيد، بر خانه هاى شان بم مىريخت، مىبست و مىكشت؛ اما افسران عالى رتبه همين دولت؛ به شمول وزير دفاع و ده ها جنرال، پيلوت ... به مجاهدين پناه آورده اند؛ در روشنايى رهنمود هاى اسلام؛ برخورد شرافتمندانه و نيكو با آنان صورت گرفته و تا پايان اقامت شان در پاكستان امنيت شان تأمين بود و با هيچ مزاحمتى مواجه نه شده اند. با وثوق كامل مىتوان گفت كه اين نوع برخورد انسانى و شرافتمندانه را با مخالفين مسلح؛ در كمتر انقلاب تاريخ مىتوان يافت. مهاجرين در پاكستان باعث امنيت در آن كشور شدند؛ پس از كودتاى 26 سرطان در كابل؛ و تسلط رفقاى كمونست سردار داؤد؛ سلسله انفجار ها و ترور ها در صوبه سرحد و بلوچستان پاكستان آغاز شد و دامنه اش تا كراچى رسيد؛ اما با ورود مهاجرين افغان به پاكستان به گونه سريع مهار گرديد و زمانى فرارسيد كه بساط اين ناامنى ها به گونه كامل برچيده شد.
بگذار اين را نيز به قضاوتت محول كنم كه ترامپ در رابطه به وضعيت بد امنيتى شيكاگو؛ پرجمعیتترین شهر ایالت ایلینوی امريكا گفت: هر روز 5 تا 9 تن (حد اوسط ماهانه 210 تن) در اين شهر كشته مىشوند!! باور دارم كه در سه دهه اقامت مهاجرين در پاكستان 9 شخصيت غير مجاهد در پاكستان با انگيزه سياسى ترور نه شده. اما در 20 سال اشغال افغانستان؛ كه فضاء و زمين كشور در كنترول نيروهاى امريكايى بود؛ در كابل و بقيه شهر هاى بزرگ و مناطق تحت سلطه نيروهاى نظامى و امنيتى امريكا و حكومت دست نشانده اش؛ صد ها شخصيت مجاهد، عالم، خطيب، استاد، نويسنده و ...ترور شده؛ تنها در جنوب غرب كشور؛ در لوى كندهار بيش از دو هزار و هشت صد شخصيت مطرح پشتون ترور گرديده؛ حتى پدر و برادر يك رئيس جمهور نيز در اين زمره بودند. شما اقتدار را به بدترين ها و مفسدترين هاى جامعه ما سپرديد، جنايتكاران جنگى را به رتبه هاى جنرالى و مارشالى و القاب قهرمان ملى نوازش كرديد؛ كسى كه بيش از پانزده هزار طالب را پس از تسليم شدن به شرط امان و حفظ جان شان؛ به بى رحمانه ترين و وحشيانه ترين شيوه كشت و در گور هاى دسته جمعى نيمه جان دفن كرد؛ آنهم به دستور وزير دفاع امريكا رامزفيلد؛ كه گفت: ما به اسير ضرورت نداريم؛ با شنيدن اين پيام از طريق امواج راديو؛ فوراً و بلادرنگ آستين بالا زد و به كشتار وحشيانه اسيران در حالى دست يازيد كه افسران امريكايى ناظر صحنه بودند!! او در اصل يك مليشه كرايى شوروى بود كه به دليل غارتگرى هايش به نام گلم جمع شهرت يافت، رفقاى داكتر نجيب؛ قريه هاى خارج از سلطه حكومت را كه متهم به همكارى با مجاهدين شناخته مىشدند؛ به اين گلم جمع هاى كرايى محول مىكردند و به آنان مىگفتند: سر شان از ما مال شان از شما؛ و آنها به پيمانه اى غارت كرده و همه چيز مردم مظلوم و بى دفاع را چپاول كرده اند كه حتى گليم كهنه زير پاى زنان را نيز برده اند. اما همين جانى پست از عنايت تو و امثالت به مارشالى رسيد؛ معاون رئيس جمهور شد، قومندان نيروهاى امريكايى در افغانستان سكات ميلر به خانه اش در جوزجان رفت؛ خدمات او را ستود و دو مدال امتياز را بر سينه اش نصب كرد.
كسى را شما قهرمان ملى ساختيد كه عكس هايش را جز در بخش كوچك كابل؛ از كارته پروان تا خيرخانه؛ در بقيه بخش هاى كابل؛ شرق، جنوب و غرب آن كسى نمىتوانست بر ديوارى نصب كند؛ پشتون، اوزبك، تركمن، هزاره و شيعه و هيچ قوم ديگر؛ به شمول تاجك هاى غير پنجشيرى؛ او را نه تنها قهرمان ملى نمىپذيرند؛ بلكه به دليل سازش با دو اشغالگر؛ شوروى و امريكا او را خائن ملى مىنامند؛ ايادى ذليل و دروغكوى اجانب؛ از تمامى اين حقائق انكار نموده، وطنخواهان و مدافعان استقلال و آزادى كشور را تروريست مىنامند و جنايتكاران بد نام تاريخ را مىستايند و مدال مىدهند و سند برائت؛ امريكا هيچ فرد و گروه متعهد به منافع ملى و آزاديخواه را در 20 سال نه حمايت كرد و نه در فهرست دوستان خود گرفت؛ همه را در فهرست سياه دشمنان امريكا گرفته و تروريست خوانده؛ گروه هاى را حمايت نموده كه براى منافع امريكا عليه ملت خود جنگيده اند؛ كسانى را كبوتران سفيد صلح تبليغ نموده كه از نخستين روز تبارز شان در ميدان سياست؛ عليه افغان ها و خاصتاً مجاهدين؛ جنگيده اند؛ عمليات انتحارى شان نيز همواره عليه افغان ها بوده و كمين گيرى ها، انفجارها و اختطاف هاى شان نيز چنان كه قربانى اش افغانها بوده اند!!
خوب است اين را نيز به تو و كسانى كه تو را درست نمىشناسند بگويم: خليلزاد در شهرتى كه كسب كرد و به مقاماتى كه نائل شد؛ و مورد عنايت سى آى اى قرار گرفت؛ مرهون چانس بود يا اهليت و شخصيت؟!
پاى امريكا به اشغال افغانستان كشانده شد و از آنجا به عراق و چند كشور ديگر اسلامى؛ براى آن كه مسلمانان را اغفال كند و نشان دهد كه جنگ امريكا در اين كشورها؛ نه جنگ امريكا با اسلام و امت اسلامى است و نه جنگ صليبى ديگر؛ ضرورت آن را احساس كرد كه در اين برهه كسى سفير امريكا در افغانستان و عراق و نماينده امريكا در ملل متحد باشد كه مسلمان نما بوده و شهرت فريبنده و ظاهرى اش از مسلمان و اما در واقع بيش از هر امريكايى الاصل وفادار به منافع امريكا باشد؛ مطيع تر و وفادار تر از خليلزاد را نيافتند؛ به اين ترتيب خليلزاد شد مصداق اين بيت حافظ شيرازى: «قرعه کار به نام من دیوانه زدند»!!
مولوی عبد الله صادق
ادامه دارد...