پاسخى به خليلزاد مأمور متقاعد سى آى اى!
قسمت اول
بریانیوز:(شنبه۵ میزان) دليل و انگيزۀ تاخت و تاز هاى لجام گسيخته، پناه بردن به دروغ و افتراء، فحاشى و شيطنتت در چيست؟ نوشتۀ «روزنامۀ شهادت» در بارۀ عملكردهايت نه به حزب اسلامى افغانستان ارتباطى داشت و نه به آقای حكمتيار، نظر فردى با نام مستعار بود و «روزنامۀ شهادت» متصل به اين نوشته ازطرف تحریک طالبان براى هميش تعطيل شد و دروازه اش بسته گردید و مسدود شد، فقط به دليل ستودن يك مترجم هيئت امریکایی تحت عنوان "رئيس جمهور پشت پرده"، اين را مىگويند نحوست و شئامت.
و اما در بارۀ افتراءاتت:
۱- در رابطه به ادعای تو در مورد تيزاب پاشى، بايد گفت: هر دروغگوی مکار سعى مىكند، دروغ محض و صد در صد خلاف حقيقت نه گويد و چند در صد چكنى راست را هم به آن بيفزايد، اما تو از دروغ بافی و افتراء هزار در صد نيز شرم ندارى، يقيناً كه ستايش ترامپ از تو دقيق است، «شيطان تمام عيار»!!
قضيۀ تيزاب پاشى بر روى زنان، به روايت اين مأمور متقاعد امریکا، دروغ محض است اما حقيقت قضيه كه خودش نيز بخوبى آن را مىداند، چنين است:
در حدود ۵۳ سال قبل، زمانى كه لباس مينى ژوپ غربى جديداً وارد كابل شده بود، و محدود به اين شهر و فقط به خانواده هاى غرب زده، كمونیست ها، شهزاده ها، سردار ها و طبقۀ مرفه كشور راه يافته بود، مرد هراتى كه به گمان اغلب نامش "صوفى گل محمد" و حرفه اش ترميم بايسكل بود، به اتهام تيزاب پاشى بر پاهاى برهنۀ يكى دو زن مينى ژوب پوش، در كابل دستگير شد، قضيه در مطبوعات (روزنامه هاى دولتى اصلاح و انيس) انعكاس يافت، دوسيه اش به محكمه فرستاده شد، به حبس محكوم گرديد و به زندان انتقال يافت.
قضيه در همين جا پايان يافت، نه در آخرين سال سلطنت ظاهر خان كسى به آن پرداخت و نه در زمان رژیم سردار داؤد، در جريان جهاد عليه تجاوز اتحاد جماهیر شوروى، راديوی «بى بى سى»، به اساس همان پالیسی دوپهلوی که داشت، دوسيۀ فرسودۀ اين قضيه را از آرشيف شيطنت هاى خود بیرون آورد و آن را به "بنياد گرايان مسلمان" منسوب كرد، و كمونیست ها و رژیم های وابسته به خط فکری مسکو نیز آن را به حريف يگانۀ شان رهبرحزب اسلامى افغانستان نسبت داد، و اين در حالى است كه در زمان اين حادثه آقای حكمتيار با جمعى از ياران و همدوره های پوهنتون اش به دليل فعاليت هاى سياسى ومبارزه علیه افکار و اندیشه های الحادی از سوی حزب دیموکراتیک خلق و به بهانۀ درگيرى ميان محصلين متعهد به دو گروه «جوانان مسلمان» و مائوئیست ها «شعله جاويد»، در زندان بسر مىبرد، در آن زمان رژيم شاهى هيچ زندانى سياسى ديگر، غير از همين مجموعه مربوط به نهضت «جوانان مسلمان» نداشت، كمونیست هاى وابسته به خط فکری مسكو تحت حمايۀ رژيم مستبد و کمونیستی قرار داشتند، سردارمحمد داؤد حامى سرسخت آنان در خانوادۀ سلطنتى بود، نهضت «جوانان مسلمان» چون به عنوان نيرومند ترين جنبش سياسى وفكرى دربرابر جریان های چپی و الحادی عرض اندام كرده بود و حمايت اكثريت جوانان پسر و دختر را در يگانه پوهنتون كشور و سائر مؤسسات تعليمى كسب نموده و در انتخابات اتحاديۀ محصلان، دو سوم كرسى ها را بدست آورده بود و آقای حكمتيار و داكترمحمد عمر شهيد به نمایندگی نهضت جوانان مسلمان اعضای اجرائيه اتحاديۀ محصلان بودند، كه در آن روزها هر دو در زندان دهمزنگ بسر مىبردند.
صوفى گل محمد نه طالب بود و نه ملا بود، نه محصل بنيادگرا، اسلحه اش نيز سرنج (پيچكارى)، و جرمش نيز پاشيدن تيزاب با همين سرنج و بر پاهاى يك، دو يا چند زن، كه فقط جراب شان را شارانده و به پوست پاهایشان آسيب زده بود. خوب، به هر صورت اين جرم است و مجرمش سزاوار سرزنش و مجازات، اما شما چگونه به خود حق مىدهيد كه۵۳ سال بعد و در حالى به آن مىپردازيد كه خود و دولتی که تو به نمایندگی آن مامور هستی به مدت ۲۰ سال بر مردم مظلوم افغانستان راكت و بم ريخته ايد، آن هم از B-52، بيش از يك میليون زن، مرد، طفل، پير و جوان افغان را كشته ايد؟! آنچه از جنايات، تعذيب و شكنجه وحشيانه، حمله با سگ ها و فرو بردن سر متهم در آب (به فرمان فوق العادۀ رئيس جمهور بُش)، مجازاتى كه هر كى تجربه كرده، بدترين و سخترين شكنجه ها را بر آن ترجيح مىدهد، جناياتى را كه شما در زندان هاى "بگرام"، زندان هاى مربوط پايگاهاى تان در كندهار، لوگر، خوست، جلال آباد، مزار و در زندان تان در پنجشير، و بقيه زندان ها در افغانستان و درزندان جهنمی "ابو غريب" در عراق و "گوانتانامو" در كيوبا مرتكب شده ايد، و آنچه از جنايات وحشيانۀ و نسل کشی و کوچ اجباری که طی دوسال گذشته درحق ملت فلسطین درباریکۀ غز روا داشتید، پیش ازآن اوكراين را به جنگ روسيه كشانديد و در ميدان تنها گذاشتيد، آيا در تمامى تاريخ جهان كشورى را سراغ داريد كه جناياتش به اين پيمانه باشد؟!
شما تيزاب پاشى به روى زنان را به كسى نسبت داده ايد كه بزرگترين حامى حقوق زنان است، همه سياست ها، فتوا ها و عملكرد هاى مغاير اسلام و منافى حقوق اسلامى و انسانى زنان را به نقد كشيده، كتاب زن و حقوق آن، حجاب و لباس اسلامى زنان، د فتوى گانو تور بازار، را نوشته، در همين دوران امارت طالبان، خطبه هاى متعددى در مسجد جامع ايمان، در رابطه به حيثيت و مقام زنان در اسلام داشت كه از طريق تلويزيون بريا به نشر رسيده وتلویزیون های دیگر نیز آن را بار ها و بار ها نشر نمودند و در موردش تبصره ها کردند، در نماز هاى جمعه در مسجد جامع ايمان زنان نيز شركت مىكردند، كارى كه احياء يك سنت مسلم اسلامى و در مطابقت با مهنج صحابه بود، ولى تحریک طالبان آن را تحريم كرده اند.
حزب اسلامي افغانستان تحت رهبری خردمندانۀ گلبدین «حکمتیار» در تمامى كمپ هاى مهاجرين در پاكستان و ایران برای پسران و دختران مکتب و مدرسه داشت، تنها در پاکستان به تعداد ۳۰۰ باب مکتب و مدرسه براى دختران و پسران تاسیس کرده بودند كه دراین مکاتب و مدارس دروس شان را از ابتدايه آغاز و تا ليسه و پوهنتون ادامه مىدادند، و هزاران فارغ پسر و دختر از پوهنتون های معيارى خود به نام (پوهنتون جهاد) و (اسلامى پوهنتون) به جامعه تقديم نموده است. در زمينۀ اهتمام به تعليم و تربيۀ برابر برای پسران و دختران و دفاع از حقوق زنان و دختران، هيچ گروهى را در افغانستان همتا و همطراز با حزب اسلامى افغانستان و رهبری آن نمىيابيد. آيا براى عالى جناب مايۀ شرم و ننگ نيست كه از يك سو عليه حزب اسلامى افغانستان به تبليغات دروغين و تهمت های بی اساس مىپردازيد و از سوى ديگر از گروهى حمايت مىكند كه امريكا و غرب در مجموع، از سياست ها و عملكردهای آن انتقاد کرده و موقف و اقدامات آن را در رابطه به حقوق زنان و دختران بدترين مىدانند؟!
مولوی عبدالله صادق
ادامه دارد....