حمایت ایالات متحدۀ امریکا از جنایات رژیم اسرائیل و سکوت مرگبارجهان اسلام
نویسنده: مهندس محمد جواد عمر
فلسطین امروز به آیینۀ بدل شده است که در آن ماهیت واقعی قدرتهای جهانی و دولتهای مدعی حقوق بشر آشکار میگردد. دهههاست که رژیم صهیونیستی با اتکا به حمایتهای بیدریغ حکومت ایالات متحده و حکومت های همپیمان اروپایی آن، مرتکب فجایعی میشود که از منظر وجدان انسانی چیزی جز نسلکشی سیستماتیک و پاکسازی قومی تعبیر نمیتوان کرد. در این میان؛ غزه به نماد رنج بشر تبدیل شده است؛ سرزمینی محاصره شده که بر سر کودکان و زنانش بمبهای مدرن غربی فرو میبارد و هر روز به گورستانی تازه مبدل میگردد. از روز هفتم اکتوبر ۲۰۲۳ تاکنون، بنا بر گزارشهای معتبر، بیش از شصت و یک هزار فلسطینی به شهادت رسیدهاند و بیش از صد و پنجاه هزار تن دیگر زخمی شدهاند؛ آماری که بخش عمده آن را کودکان و زنان بیدفاع تشکیل میدهند. پژوهشهای بینالمللی نیز تأکید کردهاند که رقم واقعی قربانیان تا چهل درصد بیشتر از آمار رسمی است، زیرا بسیاری از جانباختگان زیر آوار مانده یا به دلیل فقدان دارو، آب سالم و برق شهید شده اند.
زندگی روزمره در غزه چیزی کمتر از عذاب دستهجمعی نیست. بیش از دو نیم میلیون انسان در محاصرۀ کامل به سر میبرند؛ دسترسی به آب آشامیدنی، دارو و غذا تقریباً از میان رفته، شفاخانهها سرشار از مجروحان بیسرپرستاند و کودکان به جای مکتب، با تجربه گرسنگی و وحشت بزرگ میشوند. آوارگی میلیونها نفر، ویرانی خانهها و زیرساختها، و گرسنگی عمدی بهعنوان ابزار جنگی، نشان میدهد که این وضعیت تنها یک درگیری عادی نیست بلکه پروژهای حسابشده برای نابودی حیات در این باریکه کوچک است.
این فجایع اما محدود به غزه باقی نماندهاند. حمله اخیر اسرائیل در دوحه، پایتخت قطر، به مرکز سیاسی مجاهدان حماس، نشانهای آشکار از گستاخی بیحد این رژیم است که حتی حاکمیت ملی یک کشور مستقل عربی را زیر پا میگذارد. اگر اسرائیل جرئت مییابد مرزهای بینالمللی را چنین آشکارا نقض کند، دلیل آن چیزی جز حمایت مستقیم امریکا نیست. ایالات متحده نهتنها بزرگترین تأمینکنندۀ مالی و تسلیحاتی اسرائیل است، بلکه در شورای امنیت و دیگر نهادهای بینالمللی همواره به مثابه سپر دفاعی آن عمل کرده است. هر قطعنامهای که بخواهد جنایات اسرائیل را محکوم کند، با وتوی واشنگتن بیاثر میگردد. این همدستی ساختاری، رژیم صهیونیستی را در موقعیتی قرار داده است که هیچ بیمی از مجازات حقوقی و سیاسی ندارد و نسلکشی را همچون سیاست رسمی ادامه میدهد.
اما فاجعه فلسطین تنها محصول ددمنشی اسرائیل و حمایت امریکا نیست؛ بلکه سکوت و زبونی دولتهای عربی نیز به آن دامن زده است. در حالیکه امت اسلامی انتظار داشت رهبران عرب پرچمدار دفاع از خون مظلومان فلسطینی باشند، بسیاری از این کشورها با عادیسازی روابط، صدور بیانیههای بیجان یا سکوت خفتبار، در واقع به تلابیب و واشنگتن این پیام را دادهاند که میتوانند پروژههای توسعهطلبانه خویش را بدون مزاحمت ادامه دهند. این سرخم بودن در برابر غرب، نه بر بنیاد اصول انسانی، بلکه بر اساس خفت، ذلت و وابستگی زعمای این کشورها است که سالهاست سیاست منطقه را اسیر خود کرده است.
مجموعه این شرایط نشان میدهد که آنچه امروز در غزه جریان دارد، نه یک بحران عادی بلکه یک نسلکشی تمامعیار است؛ پروژهای که با بمباران، محاصره، گرسنگی و محرومیت از ابتداییترین نیازهای انسانی به پیش رانده میشود. تاریخ بیتردید این مرحله را بهعنوان آزمونی بزرگ برای وجدان بشریت ثبت خواهد کرد؛ آزمونی که بسیاری از دولتها در آن مردود شدند. با این حال، ایستادگی مردم فلسطین و بیداری وجدانهای آزاد در سراسر جهان نویدبخش آن است که هیچ جنایتی، هرچند با پشتیبانی قدرتهای بزرگ پنهان شود، سرانجام از داوری تاریخ و عدالت گریزی نخواهد داشت.