news اخبار فوری
clock

ارزیابی ظرفیت‌های «ائتلاف هم‌صدایی ملی» در روند دولت‌سازی افغانستان

ارزیابی ظرفیت‌های «ائتلاف هم‌صدایی ملی» در روند دولت‌سازی افغانستان

ارزیابی ظرفیت‌های «ائتلاف هم‌صدایی ملی» در روند دولت‌سازی افغانستان

نوذر شفیعی؛ تحلیلگر استادیار روابط بین‌الملل و تحلیلگر مسائل منطقه

از منظر ظرفیت ملی، ائتلاف «هم‌صدایی ملی» دارای ظرفیت دولت‌سازی بالقوه اما شکننده است. این ظرفیت بیش از آنکه ناشی از قدرت میدانی یا سازمانی باشد، متکی بر سرمایۀ نمادین رهبران و خلأ سیاسی موجود است.


آنچه در این گزارش تحلیلی می‌خوانید

ارزیابی ظرفیت‌های «ائتلاف هم‌صدایی ملی» در روند دولت‌سازی افغانستان

مقدمه

مطالعات شرق | تحولات سیاسی افغانستان پس از فروپاشی جمهوریت در سال ۲۰۲۱، معادلۀ دولت‌سازی را وارد مرحله‌ای بحرانی و پیچیده کرده است. تمرکز قدرت در دست طالبان، حذف ساختارهای مشارکتی و ممنوعیت فعالیت احزاب سیاسی، باعث انتقال بخش عمده‌ای از کنش سیاسی مخالفان به خارج از کشور شده است. در چنین شرایطی، ائتلاف «هم‌صدایی ملی» به‌عنوان تلاشی برای ایجاد یک نقطۀ تمرکز سیاسی مشترک میان جریان‌های متکثر مخالف طالبان شکل گرفته است.


این ائتلاف متشکل از شماری از رهبران سیاسی دولت پیشین، فعالان مدنی و فرماندهان سابق مجاهدین است که عمدتاً در خارج از افغانستان فعالیت می‌کنند. این ائتلاف خواهان استقرار نظام سیاسی فراگیر و مشروع، برگزاری گفت‌وگوهای بین‌الافغانی با حمایت سازمان ملل، رعایت حقوق بشر، به‌ویژه حقوق زنان و اقلیت‌ها و پایان دادن به انحصار قدرت سیاسی است. راهبرد اصلی این ائتلاف بر دیپلماسی سیاسی، فشار نمادین بین‌المللی و گفتمان‌سازی استوار است و عملاً گزینه نظامی را کنار گذاشته است. پرسشِ محوری آن است که این ائتلاف تا چه اندازه قادر است به یک بازیگر مؤثر در روند دولت‌سازی افغانستان تبدیل شود؟

ظرفیت‌ها و فرصت‌های ملی

در ادبیات دولت‌سازی، «ظرفیت ملی» به توان یک بازیگر سیاسی برای بسیج اجتماعی، تولید مشروعیت، سازمان‌دهی سیاسی، ارائه بدیل نهادی و پیوند پایدار با جامعه اطلاق می‌شود. از این منظر یکی از مهم‌ترین ظرفیت‌های ملی ائتلاف هم‌صدایی، تلاش برای تجمیع نیروهای پراکندۀ اپوزیسیون در قالب یک چارچوب واحد است. تجربۀ دو دهۀ اخیر نشان داده که پراکندگی اپوزیسیون، یکی از عوامل اصلی حذف آن از معادلات قدرت بوده است. ائتلاف هم‌صدایی ملی با گردهم آوردن چهره‌هایی از طیف‌های قومی، جهادی، تکنوکرات/ فن‌سالار و مدنی، دست‌کم در سطح نمادین توانسته است یک «مرجع سیاسی مشخص» ایجاد کند؛ امری که برای هر طرح دولت‌سازی، شرط اولیه محسوب می‌شود.


علاوه بر این، بخش عمدۀ رهبران این ائتلاف، دارای سرمایۀ نمادین، قومی و تاریخی هستند. این سرمایه شامل نفوذ سنتی در میان برخی اقوام و مناطق، سابقۀ حضور در ساختار دولت و شبکه‌های اجتماعی و سیاسی باقی‌مانده از دوران جمهوریت می‌شود. در کشوری مانند افغانستان که سیاست هنوز تا حد زیادی شخص‌محور و شبکه‌ای است، این ویژگی می‌تواند به‌عنوان یک ظرفیت بالقوه برای بسیج اجتماعی عمل کند.

همچنین گفتمان فراگیر و غیرنظامی با تأکید ائتلاف بر مذاکرۀ بین‌الافغانی، نفی راه‌حل نظامی، لزوم تشکیل دولت فراگیر، لزوم رعایت حقوق بشر و مشارکت زنان، آن را از بسیاری جریان‌های مسلح یا تندرو متمایز می‌کند. این گفتمان، از منظر دولت‌سازی، با منطق انتقال مسالمت‌آمیز قدرت، مشروعیت سیاسی و نهادسازی مدنی سازگارتر است و می‌تواند برای بخش‌هایی از جامعه (به‌ویژه طبقۀ متوسط شهری و نخبگان مهاجر) جذاب باشد. علاوه بر این، ائتلاف هم‌صدایی ملی ظرفیت بالقوه برای بازسازی اعتماد اجتماعی را دارد. در شرایطی که طالبان از مشروعیت اجتماعی فراگیر برخوردار نیستند و جامعه دچار نوعی «سرخوردگی سیاسی» است، صرف طرح ایده گفت‌وگوی ملی و اجماع می‌تواند نقش روانی– سیاسی مهمی ایفا کند. ائتلاف هم‌صدایی، در صورت اصلاح عملکرد خود، می‌تواند به بستری برای بازسازی حداقلی اعتماد میان سیاست و جامعه تبدیل شود.


با این حال، ائتلاف هم‌صدایی ملی با محدودیت‌های ساختاری داخلی نیز برای ظرفیت‌سازی ملی مواجه است. مهم‌ترین ضعف ظرفیت ملی ائتلاف، عدم حضور سازمان‌یافته و منسجم در داخل افغانستان است. تاثیرگذاری بر روند دولت‌سازی بدون کنترل یا حضور مؤثر در جغرافیا، ارتباط مستمر با جامعه و نهادهای اجرایی و شبکه‌های محلی امکان‌پذیر نیست. این ضعف باعث شده، این ائتلاف بیشتر به‌عنوان «اپوزیسیون برون‌مرزی» شناخته شود تا یک نیروی ملی فعال.علاوه بر این، ائتلاف تا حدی متکی به همان چهره‌هایی است که با حواشی زیادی درگیر بوده و نزد مردم با شائبۀ سیاست‌بازی و سهم‌خواهی قومی مواجه هستند. این امر ظرفیت ملی ائتلاف را در سطح جامعه، به‌ویژه نزد نسل جوان، زنان و نیروهای نوظهور سیاسی محدود کرده است.

مضافاً اینکه شکاف نسلی و ضعف در جذب نیروهای جدید یکی از چالش‌های ائتلاف است. ائتلاف هم‌صدایی هنوز نتوانسته رهبر‌ان جوان را وارد هستۀ تصمیم‌گیری کند، زبان و مطالبات نسل جدید را بازنمایی کند و برنامه‌های ملموس و زمان‌بندی‌شده ارائه دهد. در نتیجه، ظرفیت ملی آن بیشتر بالقوه است تا بالفعل. نبود نقشۀ راه نهادمند برای دولت‌سازی یکی دیگر از چالش‌هاست. ائتلاف تاکنون بیشتر بر بیانیه‌محوری و اجماع گفتمانی تکیه داشته و فاقد طرح مشخص برای ساختار نظام آینده، مدل انتقال قدرت و چارچوب حقوقی و نهادی دولت فراگیر بوده است. بدون چنین نقشۀ راهی، ظرفیت‌های بالقوۀ ملی برای دولت‌سازی، به یک طرح عملیاتی و کاربردی تبدیل نمی‌شود.

ظرفیت‌ها و فرصت‌های منطقه‌ای ائتلاف هم‌صدایی ملی

بر اساس برخی گزارش‌ها، ایران، ترکیه و قطر از برگزاری نشست هم‌صدایی و اصل «هم‌سویی اپوزیسیون» حمایت کرده‌اند. این حمایت بیشتر در سطح تسهیل‌گری سیاسی و دیپلماتیک است، نه حمایت راهبردی یا تعهدآور. یکی از دلایل استقبال این کشورها هم‌راستایی گفتمانی ائتلاف با اولویت‌های منطقه است. تأکید ائتلاف بر راه‌حل مذاکرات بین‌الافغانی، پرهیز از گزینه نظامی، ثبات، مشارکت فراگیر و مهار بحران با خواست کشورهای منطقه برای جلوگیری از جنگ داخلی، موج مهاجرت و ناامنی فرامرزی هم‌خوان است. علاوه بر این، رهبران ائتلاف (دوستم، عطا، محقق، اتمر، دانش، قانونی، احمد مسعود و...) برای کشورهای منطقه چهره‌های شناخته‌شده، قابل پیش‌بینی و آزموده‌شده هستند. این امر باعث می‌شود این ائتلاف، این ظرفیت بالقوه را داشته باشد که به یک طرح جامع گفتگوی بین‌الافغانی با حضور همه طرف‌ها دست یابد.;

با این حال، ائتلاف در ظرفیت‌سازی منطقه‌ای نیز با چالش‌هایی مواجه است. به نظر می‌رسد در نگاه کشورهای منطقه، «ثبات» بر «تغییر» اولویت دارد. از این منظر، برای برخی همسایگان افغانستان، «طالبانِ قابل مدیریت» از «تغییرات نامطمئن توسط اپوزیسیون» جذاب‌تر است. بنابراین، اگر این ائتلاف بر مطالبات ساختارشکنانه اصرار ورزد، احتمالاً کشورها در سطح منطقه تردید خواهند داشت که روی این ائتلاف سرمایه‌گذاری پرریسک کنند. به علاوه همان‌گونه که پیش‌تر گفته شد فقدان کنترل جغرافیا، دارا نبودن نیروهای اجتماعی بالفعل و فقدان شبکه فعال در داخل افغانستان، قدرت چانه‌زنی منطقه‌ای این ائتلاف را کاهش می‌دهد.

حتی میزبانی کشورهای منطقه‌ از شرکای این ائتلاف، به حکومت طالبان امکان می‌دهد ائتلاف را به‌عنوان «طرح خارجی»، زیر سوال ببرد. بویژه آنکه تجربه تاریخی افغانستان نشان داده چنین ائتلاف‌هایی در منطقه زود مصرف می‌شوند. حتی برخی کشورهای احتمالاً همسو با این ائتلاف در منطقه ازجمله ترکیه، ج.ا.ایران و حتی روسیه و چین تصویر واحدی از آیندۀ افغانستان ندارند.

ظرفیت‌ها و فرصت‌های بین‌المللی ائتلاف هم‌صدایی

در ادبیات روابط بین‌الملل و دولت‌سازی، «ظرفیت بین‌المللی» به توان یک کنشگر سیاسی برای جلب مشروعیت خارجی، تبدیل شدن به طرف گفت‌وگو برای نهادهای بین‌المللی و تأثیرگذاری بر سیاست‌های قدرت‌های بزرگ و سازمان‌های چندجانبه اطلاق می‌شود. از این منظر، مواضع اعلامی ائتلاف می‌تواند با اقبال بین‌المللی مواجه شود. ائتلاف هم‌صدایی ملی در اعلامیه‌ها و مواضع رسمی خود بر حقوق بشر، حقوق زنان، حکومت فراگیر، حاکمیت قانون، و مذاکره و راه‌حل سیاسی تأکید دارد. این گفتمان، به‌ویژه برای کشورهای غربی، اتحادیۀ اروپا، سازمان ملل متحد، و نهادهای حقوق بشری بین‌المللی قابل فهم و همخوان با چارچوب‌های هنجاری موجود است. از این منظر، ائتلاف توانسته زبان مشترک با جامعۀ بین‌المللی تولید کند؛ ظرفیتی که حکومت طالبان فاقد آن است.

علاوه براین، در شرایطی که جامعۀ جهانی هنوز حکومت طالبان را به رسمیت نشناخته، اما ناچار به تعامل عملی با آنهاست، وجود یک اپوزیسیون غیرمسلح و متحد می‌تواند به‌عنوان «گزینه فشار سیاسی» بر طالبان و یا دست‌کم «جایگزین گفت‌وگو» برای آینده مطرح شود. ائتلاف هم‌صدایی، بدون ادعای دولت در تبعید، این ظرفیت را دارد که نقش نمادین بدیل سیاسی را ایفا کند. این موضوع به‌ویژه از آن نظر مهم است که اعضای ائتلاف عمدتاً در اروپا، آمریکای شمالی، ترکیه و قطر مستقرند و سابقۀ تعامل با دولت‌ها، نهادهای بین‌المللی و رسانه‌های فراملی را دارند. این ویژگی، امکان لابی‌گری، طرح مسئله افغانستان در دستورکار بین‌المللی و جلوگیری از عادی‌سازی کامل طالبان را هرچند در سطح محدود فراهم می‌کند. در همین حال اعلامیه‌های ائتلاف با مخاطب قرار دادن ظرفیت حقوقی- سیاسی سازمان ملل، می‌تواند زمینه‌ساز استفاده از نقش این سازمان مهم بین‌المللی باشد. به‌عبارت دیگر تأکید ائتلاف بر نقش میانجیگری سازمان ملل و مذاکرات بین‌الافغانی تحت نظارت بین‌المللی، آن را در چارچوب حقوق بین‌الملل تعریف می‌کند. این امر می‌تواند در صورت تغییر شرایط، به افزایش وزن حقوقی و سیاسی ائتلاف در روندهای رسمی منجر شود.

با این حال در این مسیر، ائتلاف با محدودیت‌ها و موانعی در ظرفیت‌سازی بین‌المللی مواجه است. به‌عنوان مثال اولویت قدرت‌های موثر در افغانستان از جمله امریکا مساله امنیت است. برای امریکا و متحدانش، مسئلۀ اصلی افغانستان، امروز مهار تروریسم و جلوگیری از تبدیل افغانستان به پناهگاه گروه‌های فراملی است. در این چارچوب، حفظ کانال ارتباطی با طالبان، هرچند غیررسمی، غالباً بر سرمایه‌گذاری سیاسی روی اپوزیسیون فاقد حضور میدانی ترجیح داده می‌شود. این واقعیت، احتمالاً سقف حمایت بین‌المللی از ائتلاف هم‌صدایی را پایین نگه می‌دارد.


از منظر راهبردی، پس از دو دهه مداخلۀ پرهزینه و ناموفق در افغانستان، نوعی خستگی راهبردی در میان قدرت‌های غربی شکل گرفته است. این فرسودگی باعث شده تمایل به ورود به طرح‌های دولت‌سازی جدید کاهش یابد و هر ابتکار تازه با احتیاط مواجه شود. در چنین فضایی، ائتلاف هم‌صدایی بیشتر شنیده می‌شود، اما احتمالاً به‌سختی پشتیبانی عملی دریافت می‌کند. این موضوع به‌ویژه از آن نظر اهمیت دارد که از منظر بازیگران بین‌المللی، ائتلاف هنوز فاقد ساختار تصمیم‌گیری شفاف، فاقد برنامۀ اجرایی دولت‌سازی و فاقد تضمین انسجام درونی است.

تجربۀ فروپاشی سریع ائتلاف‌های پیشین، باعث شده جامعۀ جهانی نسبت به دوام و قابلیت تعهد این چارچوب تردید داشته باشد. به‌ویژه آنکه در نظام بین‌الملل، مشروعیت هنجاری به‌تنهایی کافی نیست و کنترل قدرت اهمیت دارد. طالبان اگرچه مشروعیت بین‌المللی را کسب نکرده، اما کنترل جغرافیا دارد، امنیت نسبی برقرار کرده، و طرف تعامل عملی است. در نتیجه، ائتلاف هم‌صدایی در رقابت با این واقعیت، نیاز به ارائۀ گام‌های عملی و کاربردی‌تر دارد.

مطالب پیشنهادی:

بحران دولت- ملت‌سازی در افغانستان و روی کار آمدن طالبان بر اساس نظریۀ اسپریگنز

بررسی زمینه‌ های تحقق «گفت و گوی بین الافغانی»

نتیجه‌گیری

از منظر ظرفیت ملی، ائتلاف «هم‌صدایی ملی» دارای ظرفیت دولت‌سازی بالقوه اما شکننده است. این ظرفیت بیش از آنکه ناشی از قدرت میدانی یا سازمانی باشد، متکی بر سرمایۀ نمادین رهبران و خلأ سیاسی موجود است. در سطح داخلی، موفقیت این ائتلاف در تبدیل شدن به یک بازیگر مؤثر دولت‌ساز، منوط به جذب نسل جدید و جامعۀ مدنی، ایجاد پیوند واقعی با داخل افغانستان و تدوین برنامۀ نهادی مشخص برای آینده دولت است. درسطح منطقه‌ای، کشورهای همسایۀ افغانستان عمدتاً رویکردی عمل‌گرایانه در قبال طالبان اتخاذ کرده‌اند. ثبات نسبی، کنترل مرزها و همکاری‌های امنیتی و اقتصادی، برای این کشورها اولویتی بالاتر از حمایت از اپوزیسیون دارد.


اگرچه برخی کشورها از «هم‌سویی سیاسی» مخالفان طالبان استقبال نمادین کرده‌اند، اما شواهد نشان می‌دهد که منطقه تمایلی به رویارویی با طالبان ندارد، روابط طالبان با همسایگان ماهیت معامله‌ای و کاربردی یافته است و اپوزیسیون فاقد اهرم فشار مؤثر برای تغییر این موازنه است. از منظر ظرفیت بین‌المللی، ائتلاف «هم‌صدایی ملی» می‌تواند مانع عادی‌سازی کامل طالبان شود، صدای مطالبات حقوق بشری و سیاسی افغان‌ها را زنده نگه دارد و در سناریوی مذاکرات آینده، به‌عنوان یک طرف سیاسی مطرح شود. با این حال، احتمالاً جامعۀ بین‌المللی در کوتاه‌مدت حاضر نیست برای این ائتلاف هزینۀ راهبردی بپردازد.

در مجموع و به‌عنوان یک نتیجه‌گیری کلی، ائتلاف می‌تواند شنیده شود، می‌تواند دعوت شود، می‌تواند در بیانیه‌ها و نشست‌ها حضور داشته باشد اما در کوتاه‌مدت به سختی می‌تواند معادلۀ داخلی را تغییر داده، طالبان را وادار به امتیازدهی جدی کند یا بدون پشتوانۀ داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی شریک واقعی قدرت شود.. در نتیجه، مناطق مرزی افغانستان با همسایگان، به‌عنوان مراکز انتقال مواد معدنی افغانستان به بازارهای بین‌المللی عمل می‌کنند و شبکه‌های قاچاق منطقه‌ای فراتر از همسایگان مستقیم افغانستان را شکل می‌دهند.

پاسخ دهید

لغو پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

ما را دنبال کنید

به قهرمان رای دهید

برترین دسته ها

نظر اخیر

  • user توسط Anonymous

    بیشک

    quoto
  • user توسط Anonymous

    تاريخ هر څه ثبتوي، منفور او تورې څېرې د خپل مردار هوس او چوکۍ لپاره د امام ابوحنيفه په څېر شخصيت ژوند ته ګواښ پېښوي، زنداني کوي او د هيڅ عواقبو کيسه کې یې نه دي، لکه الله تعالی چې د دوي له کړنو غافل وي. همېشه د اسلام تر نامه لاندې ظلمونه، بې عدالتۍ، د اقتدار مردار او نا مقدس هوس داسلام د بدنامېدو، د مسلمانانو د ناکامۍ سبب شوی، خو مطمئن يو، چې عالیقدر مشر به له دې امتحان بريالی وځي، مخ توري او منفورې څېرې به الله تعالی رسوا او ذليلې کوي. په دې وياړو چې د امريکا، ذليلزاد او د هغوي د لاسپوڅو حکومتونو تور لست کې همیشه مجاهدين او نېک خلک په نښه کېږي، ان الملوک اذا دخلوا قرية افسدوها وجعلو اعزة اهلها اذلة وکذلک يفعلون

    quoto
  • user توسط Anonymous

    ډېر منفور بدرنګ وحشي انسان دی، د څو ډالرو په مقابل کې د امريکايانو تر څنګ په خپله خاوره، مور او کورنۍ غړو يرغلونه ګوري او مياشتينی معاش ته منتظر وي، دومره بد تاريخ یې پرېښود چې خپلوان به یې په خپلوۍ شرمېژي

    quoto