news اخبار فوری
clock

سخنی با جوانان هزاره؛ هویت سیاسی هزاره باید واقعگرایانه باشد

سخنی با جوانان هزاره؛ هویت سیاسی هزاره باید واقعگرایانه باشد

سخنی با جوانان هزاره؛ هویت سیاسی هزاره باید واقعگرایانه باشد

نویسنده: آصف مبلع، استاد دانشگاه و آگاه روابط بین الملل

بیست سال دوران «جمهوریت» تنها فصل ناکامی سیاسی نبود؛ بلکه سال‌هایی بود که گفتمان فرهنگی–سیاسی شورای نظار در عمق جامعهٔ افغانستان تثبیت شد. امروز آنچه نگران‌کننده است، شیفتگی بخش قابل توجهی از جوانان و فرهنگیان هزاره به همین گفتمان است؛ گفتمانی که نه بر واقعیت استوار است و نه بر عدالت، و تبعاتش برای جامعهٔ قطبی‌شده، نفرت زده و رنج‌دیدهٔ ما بسیار سنگین است.


گفتمان تحریف‌شده و دوگانه‌سازی ساختگی

هستهٔ گفتمان نظاری‌ها بر یک دوگانهٔ ساختگی بنا شده است: «پشتون» در برابر «غیرپشتون».

این دوگانه‌سازی هم تحریف واقعیت است و هم ابزار استمرار هژمونی سیاسی. واقعیت این است که چیزی به نام «غیرپشتون» با منافع مشترک و وحدت طبیعی وجود ندارد؛ اما این جریان برای حفظ موقعیت خود، چنین تصور موهومی را در ذهن جوانان اقوام دیگر کاشته است.


چرا این روایت گمراه‌کننده است؟

در نیم قرن اخیر و به‌ویژه طی سی سال گذشته، شورای نظاری‌ها بخشی از قدرت — و در بسیاری مقاطع قدرت غالب سیاسی — در افغانستان بودند. با آنکه از عدالت سخن می‌گفتند، هیچ‌گاه در مسیر عدالت همگانی حرکت نکردند. انحصاری که ساختند، اگر بیشتر از انحصار شاهان خاندانی نبود، کمتر هم نبود.

کارنامهٔ آنان در برابر هزاره‌ها و ازبیک‌ها بسیار روشن است:

در دههٔ هفتاد، هزاره و ازبیک را از شورای رهبری مجاهدین حذف کردند.

در کمیتهٔ تدوین قانون اساسی حتی یک هزاره و یک ازبیک را راه ندادند.

در پیش‌نویس قانون اساسی‌شان، هزاره و شیعه حق رئیس‌جمهور شدن نداشتند.

ده‌ها جنگ بر مناطق هزاره‌نشین تحمیل کردند؛ از افکندن بمب‌های بیلری تا محاصره‌های طولانی یک جغرافیای کوچک ابا نورزیدند .

ازبیک‌ها عملاً در ساختار حکومت آنان جایگاهی نداشتند.

و جالب آن‌که برخلاف تبلیغات امروز، پشتون‌ها و رهبران‌شان — از جمله آقای حکمتیار — رسمیت مذهب شیعه را پذیرفتند و حضور هزاره و ازبیک در تدوین قانون اساسی را قبول کردند؛ امری که نظاری‌ها سال‌ها در برابر آن مقاومت کردند.

پرسش‌های جدی دربارۀ عدالت امروز شورای نظار

اکثر تیوریسین‌های امروز شورای نظار که دم از عدالت می‌زنند، در دههٔ هفتاد و بیست سال جمهوریت در مقام‌های اجرایی و تصمیم‌گیری حضور داشتند.

اگر راست می‌گویند، چرا همان روزها به عدالت نیندیشیدند؟

چرا وقتی هزاره‌ها خواستار عدالت ساختاری، تغییر ساختار قدرت و تعدیل واحدهای اداری برای توزیع عادلانهٔ منابع بودند، اینان با موشک و بمب جواب دادند و تا توانستند در برابر آن ایستادند؟ این کتله از هزارۀ اهل سنت بعنوان عسکر مفت استفاده کردتد و در روز تقسیم موهبت به آنها چیزی نرسید و هویت شان انکار شد. تهدید به حذف شدند و برای سرکوب شان از هیچ تلاشی دریغ نشد. و هنوز هم در پی حذف و انکار هزارۀ  سنی هستند.

امروز اما همان چهره‌ها با ژست روشنفکری از «تمرکززدایی» سخن می‌گویند؛ سخنی که بیشتر از آنکه بازتاب تحول فکری باشد، نشانگر تغییر موازنهٔ قدرت است.

هزاره در خط مقدم اصطکاک

در بیست سال جمهوریت نیز هیچ بزنگاهی نبود که شورای نظاری‌ها در کنار هزاره‌ها بایستند. رأی میلیونی مردم ما تنها برای افزایش هژمونی  و تحکیم سلطۀ آنان مصرف شد.

از توتاپ تا بهسود، از لشکرکشی یاسین ضیا تا دهمزنگ و حملات خونین غرب کابل، رد پای حلقات نزدیک به همین جریان دیده می‌شود.


با وجود این، آنان هزاره را در خط نخست اصطکاک با طالبان و حکومت قرار دادند؛ و تأسف‌بارتر آنکه بسیاری از فرهنگیان و روشنفکران ما — به‌خاطر رفاقت‌های شخصی یا منافع کوچک — سکوت اختیار کردند. امروز نیز در میانهٔ هجمهٔ رسانه‌ای علیه روایت سیاسی هزاره، بسیاری از نخبگان ما خاموش‌اند.

حقیقتی که باید دید

دوستان، دوگانهٔ پشتون و غیرپشتون واقعیت ندارد.

این‌گونه نیست که تمام پشتون‌ها دشمن تاریخی هزاره باشند یا همهٔ پشتون‌ها عبدالرحمن باشند. این تصویرسازی محصول مهندسی سیاسی شورای نظاری‌هاست، نه بازتاب تاریخ حقیقی افغانستان.

تاریخ را باید بی‌عینک تباری خواند.

نباید اجازه داد که شورای نظاری‌ها برای حفظ هژمونی سیاسی‌شان، هزاره را در تقابل دائمی با برادران پشتون قرار دهند.

سخن پایانی

هویت سیاسی هزاره باید بر عدالت، استقلال فکری و بازخوانی واقع‌گرایانهٔ تاریخ استوار باشد؛ نه بر روایت‌هایی که دیگران برای ما می‌نویسند.

تا از گفتمان تحریف‌شدهٔ شورای نظاری ها فاصله نگیریم، در بازی‌ای خواهیم ماند که سودش برای دیگران است و زیانش برای ما.

بازی در میدان شورای نظار برای جامعهٔ ما ناهنجار و ناسالم، و برای افغانستان مهلک و کشنده است.

پاسخ دهید

لغو پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

ما را دنبال کنید

به قهرمان رای دهید

برترین دسته ها

نظر اخیر

  • user توسط Anonymous

    بیشک

    quoto
  • user توسط Anonymous

    تاريخ هر څه ثبتوي، منفور او تورې څېرې د خپل مردار هوس او چوکۍ لپاره د امام ابوحنيفه په څېر شخصيت ژوند ته ګواښ پېښوي، زنداني کوي او د هيڅ عواقبو کيسه کې یې نه دي، لکه الله تعالی چې د دوي له کړنو غافل وي. همېشه د اسلام تر نامه لاندې ظلمونه، بې عدالتۍ، د اقتدار مردار او نا مقدس هوس داسلام د بدنامېدو، د مسلمانانو د ناکامۍ سبب شوی، خو مطمئن يو، چې عالیقدر مشر به له دې امتحان بريالی وځي، مخ توري او منفورې څېرې به الله تعالی رسوا او ذليلې کوي. په دې وياړو چې د امريکا، ذليلزاد او د هغوي د لاسپوڅو حکومتونو تور لست کې همیشه مجاهدين او نېک خلک په نښه کېږي، ان الملوک اذا دخلوا قرية افسدوها وجعلو اعزة اهلها اذلة وکذلک يفعلون

    quoto
  • user توسط Anonymous

    ډېر منفور بدرنګ وحشي انسان دی، د څو ډالرو په مقابل کې د امريکايانو تر څنګ په خپله خاوره، مور او کورنۍ غړو يرغلونه ګوري او مياشتينی معاش ته منتظر وي، دومره بد تاريخ یې پرېښود چې خپلوان به یې په خپلوۍ شرمېژي

    quoto